ماجراهـای مـن!

اندر احوالات بنده...♡

تبلیغات تبلیغات

اینطوریه!

حس تنهایی..ناراحتی..عصبانیت..مردن..دوست داشته نشدن...اضافی بودن.. رومخ بودن..چندشی..خستگی دیروز یه جمله ای خوندم: نوشته بود خدات با اون عظمتش تنهاست پس دیگه از تنهاییت ننال کاش همون روز تو همون بیمارستان همه چی تموم می شد... همه چی... ولی خب شروع شد خیلی عالی شروع شد همینکه وضع زندگیم بعد یه فراز بلند داره تند رو قسمت نشیبش میره عالیه👍🏻 امسالم‌مدرسه تموم شد و دیگه بعد عید کلاسا تق و لقه اهمیت زیادی نداره من تمام امسالو دویدم اما نتیجه چیزی که بهش فکر کنم
برچسب‌ها: اینطوریه, بیمارستان
ماجراهـای مـن! ، ۱۴۰۲-۱۲-۲۳ ، متفرقه
در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها

جستجو در وبلاگ ها